در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در سال 1395 برآن شدیم تا شروع به ترویج فرهنگ کتاب خوانی کنیم.
در همین راستا اقداماتی را با کمک دوستان و فرهیختگان خرمشهری انجام دادیم.
امروز نیز با کمک فضای مجازی سعی بر آن داریم تا با انتشار آثار به حفظ ارزشها کمک کنیم.

فاطمه پوراکرمی
فعال اجتماعی،کارشناس ارشد حقوق،فعال در عرصه اقتصاد

آخرین مطالب

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

غم مخور

غم مخور گر حاکمی دزد می شود                                                 شکوه ز بی کفایتی دوران می شود

غم مخور خزانه خالی کرده است                                                  غم بخور مردمی بی خرد پرورده است

مردمان چشم بسته پای بقچه رفته اند                                          بی خیال زعلم و عالم دوران رسته اند

مردمی که بهر دزدان دست می زنند                                            حق شکوه و ناله زخود پر می زنند

مردمان با دست زدندحناق گیرند                                               حاکمان نایی دوباره با حال  گیرند

رفته دوران جهالت آمده تکنولوژی                                                مردمان سرگرم گشته اند با ایدولوژی

خوانده اند هرکسی را بهر کاری ساختن                                       حکم بهر لذت مردم جان نثاری دیده اند

هی نثار هم کنند القاب و الفاظ جدید                                            مردمان هم ساخته اندبهر الفاظ جوک نوین

 دلشاد گشته اند با جوکهای بی مثال                                              به به اش بهر خواننده چه چه اش اندرکلام

مدرک و پست و مقام یک شبه رو گشته                                               آنکه از القاب جا مانده پاچه خوارش کرده اند

یا که باید بنوازی با ساز و دهل بهر رضا                                               یا که دستمال در دست بچرخانی در خفا

حیرت و آه و فغان بهر این طایفه باد                                                     دست خالی رفتن با صدالقاب باز امدند

مردمی که نا خلف گشتن بهر سازندگی                                              خاک میهن کرده اند در توبره آمادگی

من نمی دانم بخندم یا بگریم بهر خاک                                                  این وطن گریان شده اکرمی کمتر بنال

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

تجارت بی علم تجارت

پیامد اتاقی برای همه ؛شعار سازنده و روبه رکورد اقتصادی و تجاری می باشد . و ما می توانیم اثبات نماییم که افراد را برای تمام فصول می خواهیم ؛افراد تک فصلی نمی توانند تغییر پذیر باشند و در جهان پرآشوب رو به زوال رفته و سیستمهای سنتی کنار تک فصل بودن در سیستم های سازمانی جهان آشوب صنعتی در حالت سکون تغییرات فصول را درک نمی نمایند.

اتاق بازرگانی فقط یک تک  اتاق نمی باشد که تک فصل با رویکرد های موقتی بتواندبه تداوم خود ادامه دهد.در سازمانهای صنعتی در حین بی نظمی و آشوب درونی باید در پی نظم سازمانی به رهنمودها و توصیه های نوین بتوان قطب اقتصاد را با زنجیر اتصال علم به تجارت به سکان سازندگی به چرخش درآورد .

در مسیرهای پرپیچ و خم سازندگی پیشتاز تحریم با طرح برنامه ریزی ها در نظامها و پیشامدهای تصادفی(رای گیری )باید سعی بر هموار نمودن مسیر راست و حرکت در مسیر صنعتی که با کنش و واکنش مدیران روبرو می گردد.

مدیرانی که بر این باور هستند که رخدادها و تغییرات در جریان زمان ظهور پیدا میکند و یاد گرفته باشند که بخشی از این تغییرات هستند ناخودآگاه به روان سازی فرآیند اقتصاد نوین با رویکرد علمی خواهند اندیشید.

در تجارت و اقتصاد باید هنر تغییر را در سیستم های آشوب بین جاذبه های مختلف اسیر کرد تا جاذبه جدید جای جاذبه دیگر را گرفته و تغییر و تحولات سیستماتیک انجام گرفته و سیستمهای راکد که حلقه های اتصال تغییر اقتصاد و اجتماع را بهم متصل می نماید را به جریان و تحول اساسی وادار می نماید.

هنجارهای اجتماعی بر گرفته از آشوب درونی سازمانهای تجاری می باشد و تحولات سیستم های نوین در نوآوری رشد فکری جوامع بسیار موثر می باشد.

در نتیجه رهبران آگاه در سازمانها به جای افزایش فشار برای انجام تغییرات و درهم شکستن مقاومت باید در جستجوی منابع مقاومت باشند، مقاومت در تک فصلی ماندن جامعه را به آشوب درونی و برونی سوق خواهد داد؛در دوران سخت تحریم و سازندگی باید رویکردهای علمی را از تجارت منفک سازی ننمود، تجارب علمی و سیاسی و اقتصادی ،قطبهای هم جاذبه رشد یک جامعه هستند .

امروز خرمشهر بعد از سی و شش سال تلاش هنوز در تک فصلی مانده و به آشوب درونی چنگ زده و گرایش های سنتی جایگزین گرایش های صنعتی گشته و بهتر باید خواند که هنوز علم سنتی با پیشبرد صنعتی در شهر خرمشهر، مانند اب شور نمک مال گشته و شوری ان گلو و چشم مردم را شور کرده است.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

تقدیم به بانوان

روز جهانی زن!!!!!

روز جهانی زن را زمانی پایه گذاری نمودند،که زنان کارگر از مشقت کار و نبود حقوق و پایمال شدن حقشان به خفقان رسیده بودند.

زنان ،مادرانی بودند که مردان را به دنیا آورده بودند و به آنها زندگی بخشیده بودند؛درحالی که مردان خواستار سلب حیات زنان بودند. زنان  شجاعانه لب به سخنان اعتراض آمیز گشودند و خواستار آسایش و آرامش و مدیریت خارق العاده مانند مردان گشتند.زنان چنان مطلومانه از حق خود دفاع نمودند که سالها روز جهانی زن در جهان یاد آور ؛سختی و درد و مشقت زنان وستیزه جویی آنان ورد زبانها گشته است .

شاید به صراحت باید گفت که مردان ؛ با شاخه گلی و هدیه ای کادو  پیچ ،در این روز از زنان قدر دانی نمایند و یک روز را در محیط کار به زنان استراحت داده تا در منزل دو برابر به فعالیت مشغول گردند. 

درحالی که زنان نیمی از جامعه را تشکیل داده اند و بهترین مولد نسل و بقای حیات آدمی می باشند؛کمترین بهره را از این حیات دارا می باشند.

دیه نصف مرد ،ارثیه نصف ، نام فرزند با پدر حک می شود، حضانت کودک با پدر و جد پدری است .

زنان باید محیط خانه را گرم و صمیمی و لذت بخش نمایند و در محل کار حق اعتراض ندارند ؛در حالی که رتبه بالای دانشگاه بازنان است اما مدیریت با مردان است ؛هر زنی از حقوق زنان صحبت کند او را فمنیست می خوانند.

در حالی که اولین مبارز در راه یکتاپرستی آسیه بوده ،اولین مبارز بردبار ادیان الهی مریم بوده ؛اولین تجار ترویج  اسلام خدیجه بوده است و اولین سلاله نسل شیعه فاطمه (ع ) سلام بوده است. با حسرت باید گفت زنان هنوز به حقانیت آزادگی بشریت و حق مادر بودن که حق طبیعی یک مادر است نرسیده اند.

روزها ؛روزهای شاد زنان یا روزهای اندوه بی پناهی زنان که در هر سلطه حکومتی اولین قربانی کشور می باشند.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

زندگی زیبا می شود


زندگی را باید آموخت ؛از فصول و مهربانی و اتحادشان ؛یا از کوچ دسته جمعی پرستوها ،رقص زیبای طاووس،از قلمرو منقرض شده شیرها ؛یا کناره گیری عشق بهمن به فروردین و سپردن دلداده اش به اسفند ، آدمی مجبور است که بیاموزد، چراکه؛ تا دم مرگ به آموزش نیازمند است،آموزش و پرورش روح رشد و ترقی آدمیت است ؛که او را به انسانیت سوق می دهد.

انسانیت سرچشمه از گذشته دارد ؛همان گذشته ای که آنرا در بقچه مادر بزرگ گره زدیم و در سرداب نامهربانی پنهان نمودیم .یادش بخیر ،مادرها هر روز صبح زود و عصرها قبل از غروب کوچه ها را آبپاشی و جارو میزدند تا همه با چای دبش و دلنشین از کارگر شهرداری پذیرایی کنند.همان کارگری که آمده بود اشغال های جارو زده مادر را جمع کند.

یادش بخیر مادرها تاکید داشتند که زباله ها سر ساعت بیرون باشند تا محله کثیف نشود؛یادش بخیر پدرها گلهای شب بو و یاس و اقاقیا را در باغچه کوچک درمقابل منزل می کاشتند ؛تا عطر گلها محل را خوشبو کند.یادش بخیر شانه های خالی تخم مرغ سالم نگه داشته میداشتیم تا با زباله های تر؛ ادقام نشوند و جیب کارتن فروش را شاد کند.اما همه اینها، یادش بخیر شد و یاد گرفتیم فرزند کمتر زندگی بهتر ؛ندیدن همسایه فضولی نکردن در امور زندگی دیگران ؛کوچه کثیف تر همسایه های پولدارتر و با کلاس تر؛ وظیفه شهرداری بیشتر،به حیوانات هم آموختیم؛ که باید نسلشان منقرض شود ؛چون ما فقط سهم خودمان شادی داریم ؛کوچ پرستوها با ناامیدی بپایان رسید ؛سلطان جنگل در برج های جنگلی ؛بیابان نشین شد، طاووسهای زیبا در قفسها حبس گشتند ....

اما هنوز اسفند عاشق فروردین است و بهمن دل خود را زیر خروارها برف پنهان نموده و عشق فروردین را به اسفند تقدیم کرد.

اسفند همان پسر کوچه بغلی زمستان است که با چشمکی زیبا دل فروردین را روبوده ؛اسفند با زیرکی تمام همه شادیها را برای ورود فروردین مهیا نموده است ؛اسفند به پرستوها بال پرواز عشق می دهد،سبزه ها و گلهای زیبارا از خواب زمستانی بیدار می کند و با عطر خاص دوست داشتن تقدیم فروردین می کند .اسفند به خرسهای خفته نجوا کنان می آموزد که فصل پرورش توله خرسهای بیشتر است .

آهوان را در مزارعه فروردین در کنار شاخسارهای زیبای گوزنان به عشق بازی و بره پروری دعوت

 می کند،مشک خوش ختن عنبر دلنشین ،هیاهوی سنجابهای ترسو در تنه درختان است .زاد و ولد در جانداران با لبخند اسفند رونق می گیرد و بقای نسل را تقدیم طبیعت می نمایند.

طبیعت فراموش شده آدمی ؛که دست خوش ناملایمتی تک بعدی بودن خواسته های برج سازان گشته است.امروزه شعار انسانیت ؛فرزند کمتر ؛طبیعت زباله ای؛رودهای خشکیده ،ته مانده های خوش گذرانی در رودخانه ها و منقرض شدن آبزیان ؛نسل کشی جانداران مفید حیات بخش و کم محلی به اسفند مهربان و عهد شکنی؛ دوستی با فروردین سرسبز گشته است.

اما میشود بازهم ساخت؛می شود دوباره طرحی نو بپا کرد ،آشتی با طبیعت را از وداع اسفند و تولد فروردین مهرورزی آغاز نماییم.

و ما همان ،بقای نسل مانده در بقچه گره خورده مادربزرگ در سرداب مهرورزی هستیم .

برگرفته از کتاب انسانیت که در دست چاپ می باشد.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

وداع با اسفند

وداع اسفند و لبخند گامهای سبزرا بهانه تبریک بخوانم یا مولود شاه دوعالم و روز مرد را بهانه زیبای تهنیت بدانم.

اما یقینا امسال سالی پر از خیر و برکت و تلاش و بردباری خواهد بود ؛چرا که با مولد امیرالمؤمنین و روز مردهای سخت کوش آغاز می گردد.

روز مرد را با ورود شکوفایی گلهای بهاری و عطر خوش تکیه گاه امن  با حضور دلبندانی که برای دختران آسایش و امنیت ؛برای خواهران دلبستگی و تکیه گاه ؛برای همسران آرامش و قدرت و برای مادران نوازش و با هم بودن است.

شاید ورود روزهای سخت و طاقت فرسا بازهم غمگینی دلان گردد ؛اما حضور مردان در کنار خانواده آسایش و یک دلی را به ارمغان خواهد آورد.

روز مرد ؛روز ورود صبر و شکیبایی ؛عشق و دوست داشتن؛روز نوازش کودکانی است که با صدای پای مهرورزی به آسایش خواهند رسید.

این روز را که با آغاز سال نو ،مسبب شادی دو چندان خانواده ها می گردد را از صمیم قلب به تمام مردم مهر دوست ایران زمین تبریک و شادباش می گویم .

امسال را سال دوستی و صداقت و مهرورزی و یکدل بودن در کنار هم بخوانیم .

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

روزگار سخت

http://caffeketab.blog.ir/:

چندی ست روزگار برای تمام مردم سخت و ناگوار گشته است . روزها سکوت مرگباری تمام جامعه را در بر می گیرد ،گروههای وات ساپی و تلگرامی بنا بر هر مصلحتی متلاشی شده اند؛ بی خیالی نصبت به رشد روز افزون دلار و قیمت سرسام آور طلا؛ارزاق قد علم کرده و املاکی که درخاک خود غوطه ور ؛برای بهای بالای بیع ناز و افاده فروخته؛ تره بار ترقی کرده با مواد زائد شیمیایی ؛پلاسیده در برابر صعود قیمتها؛؛؛: بر ارتقا سکوت مدد می رساند.

روزها با خودم کلنجار رفتم و از این نابسامانی و سر در گمی حسرت خوردم.اما تا کی سکوت و چرا با ندانم کاری به سکوت یا هیا هوی علمی دامن بزنیم. در دوران ها و حکومتهای پیشین؛ موج فریادها و خواسته به نابودی سلسله ها و حکومتهای ؛هخامنشیان ؛مشروطه؛ پهلوی وووو مسبب نابودی نسلی و انقلاب نسل جدیدی گشت ؛اما مردم همچنان با زیاده خواهی و ندانم کاری دست به اقدامات جدید زدند .دامن زدن به اقدامات جدید بدون ،ایده و فکر و اندیشه به سقوط و نابودی شکوفایی اقتصاد و تجارت و علم نوین دامن زد و مهاجرت نخبگان نابودی علم و فرهنگ را به ارمغان آورد.

اما امروز ،روزهای سخت و نادانی و جهالت بدون تفکر و تکنولوژی بر جامعه احاطه کرده است .وجود گروه ها و ایجاد احزاب بدون برنامه و منیت و خودکامگی افراد جامعه دست به دست همه داده است که تمام افراد جامعه خود را عالم دانسته و از علم بی خبر مانده اند.آزادی بیان را با توهین و اهانت چنان آمیخته گردید؛ که هر شخصی در هر جایگاهی با هر ادبیاتی  شروع به سرکوب شخص مقابل نمود.افراد تا زمانی که برسر پست و مقام خود حضور دارند همه چیز گل و بلبل به خوشی می گذرد ،اما همچنان که حکم عزل صادر شود ؛بگم ؛بگم ها و افشا گری ها شروع می شود.

تدابیر بدون علم و فن به نابودی جوامع در حال پیشرفت و توسعه با نابودی جنگلها و منابع؛ریزش کوهها؛شکستن سیل بندها؛جاده های ناامن؛پروازهای ناکام و تحصیلات بدون علم و در آخر وجود این عوارض خواسته ؛عزل مدیر پیشین و انتساب مدیر جدید؛ که موجب ناآرامی گروه ها و جبهه گیری افراد ؛فرصت طلب گشته است.

پیشگیری را با مداوا اشتباه گرفته و پاک کردن صورت مسئله بجای حل کردن مسئله ؛و انتخابات ریالی و انتصابات قومی و برکناری های بغض و غرضی و قد علم نمودند برابر لنزهای دوربین و فریادهای وامصیبت از بی ایمانی و بی تدبیری ؛ریشه رشد و ترقی را خشکانده است و همانند جنگل زدایی و بیابان زایی و خفه نمودن قنات ها و تاراج دادن خاکها و دریاها و کسب ریزگردها و گرد غبار ها و اهدای منابع طبیعی و متریال تولید و اخذ و واردات  محصولات بنجل به حساب سودبیشتر ؛که در قانون تجارت به این عمل نابودی یک کشور گفته می شود .....

از همه مهمتر ؛مردمی که همه مصیبتها و بلایا را با جوک و طنز و لودگی سپری نموده ؛ و در هر شرایط سخت و مصیبتهای ناگوار چشم به چشم لنز دوربین دوخته ؛شاید خود را در دنیای مجازی مطرح نماید ؛یادر قبل این مصیبتها و ارسال کمکهای :لنز شاد کن و حضور در اماکن بلا خیز کسب پستی زیبا و کوبیدن مقام ارشد یا مقام حاضر ..دردی از دوش جامعه ای که همه چیز آن به راه اختلاس و ژن و آقازاده و حقوق نجومی و کشف القابهای زیبا و حراج مخازن طبیعی و الهی، درمان نخواهد کرد.

با زبان ساده و مهاوره ای می نگارم که پیشگیری بهتر از درمان است .قبل از سیل و ایجاد زلزله و تخریب سدها و جنگلها ؛ایجاد اتاق فکر برای پیشرفت و استفاده بهینه از منابع خدادای بهتر از کمک و صدقه و اقدام مخلصانه می باشد.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

مزن بارون

بروسیلاب که ایران نای ندارد                                                برو سیلاب که سرپل جا ندارد

بروسیلاب زایران  جای بهتر                                                صورت کردها جای شین ندارد

بروسیلاب مزن بارون بر این داغ                                          لرستان زخم سرپل در بدن دارد

بروسبلاب بساطتت را جمع کن                                             که خوزستان هزار داغ ریزگرددارد

بروسیلاب مکن بازی نداریم حال                                           که شیراز داغ کرمانشاه بر دل دارد

مزن بارون که ایران اشک خون ست                                      فروردین صدها لاله به وطن دارد

مزن بارون برو سیلاب گلستان بهشت                                     همین سرسبزی هم امیدی ندارد

مزن بارون برو سیلاب که ایران داغ دارد                             هزاران کودک بی پدر در اوار دارد

مزن بارون مزن که چادرهای سرپل                                   توان این گل و لای بی انصاف راندارد

مزن بارون که موها محو گشتند                                        زنان بهر کند گیس دگر مویی ندارند

مزن بارون که ایران غرق آه است                                        که قبل از تحریم نانی در سفره ندارد

بروسیلاب مگر نمی دانی که تحریم                                       هزاران جوان جویای کار دارد

گر اکرمی اشکی بریز زحسرت                                           دل خون هزاران دختر بی بابادر وطن دارد


  • فاطمه پوراکرمی