در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در سال 1395 برآن شدیم تا شروع به ترویج فرهنگ کتاب خوانی کنیم.
در همین راستا اقداماتی را با کمک دوستان و فرهیختگان خرمشهری انجام دادیم.
امروز نیز با کمک فضای مجازی سعی بر آن داریم تا با انتشار آثار به حفظ ارزشها کمک کنیم.

فاطمه پوراکرمی
فعال اجتماعی،کارشناس ارشد حقوق،فعال در عرصه اقتصاد

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

چگونه بنگارم

نمی دانم چرا راه گلویم بسته است این بغض نشانه چه چیزی است که راه نفس کشیدنم را مسدود کرده است .آیا حروف الفبا در گلوی من تجمع نموده اند و از سکوت من به هنجار راه یافته و می خواهند هر سی و سه حروف با هم از ریه ها و حنجره خفته من به بیرون پر بکشند ؟ شاید از سکوت من به تنگ امده اند و می گویند وای بر تو که می توانی ریتمی زیبا بنوازی و حروف را به رقص تحریر در اوری و اینک سموت و خموش در گوشه ازلت نشسته ای و روزهای پر از درد ویروس نما را به شمارگان سپرده ای؟ وای بر من که نگاشتن را به دست تقدیر ویروس سپردم وای بر ما که سردرگم گشته ایم و نمی دانیم به سوی آسمان صعود می کنیم ایا به چاه کرونا نزول می کنیم . سر در گمی ها از کلاف سر در گم هم سخت تر شده اند چرا که کلاف را به راحتی می توان دوباره با یک برش و گره کوچک گلوله ای اماده برای بافتن مهیا نمود. اما زندگی سر در گم ما را چگونه می توان قطع کرد و دوباره گره زد. امروز اعلام می شود هوا پر از میکروب است در خانه بمانید دقیقه ای بعد می گویند حتما در سایت ها ثبت نام کنید تا در بورس شرکت کنید. مدارس تعطیل بعلت ریزگرد . دانشجو بیکار بعلت کرونا . چیدمان چه چیز تغییر کرده است که همه چیز به هم ریخته و مرا به سکوت وا داشته است. امروز تمام کتاب خوان ها فقط بخاطر یک مطلب از پیشینیان در کتابها گل گشت می زنند که شاید مطلبی را در سایت بگذارند و چند لایک بیشتر گرفته و عده ای را به جان هم بیندازند و خود نظاره گر این مشاجره بشوند. امروز حلال دیروز حرام می شود و حرام فردا مکروه می گردد. امروز ها بر بانگ شهر بی دود و آموزش دوچرخه سواری را سنت کنیم بر تمام بیلبوردهای شهر ها علم گشته و زنان دوچرخه سوار محکوم می گردند و زنان دورگرد در زباله ها مستحق جویای روزی خود هستند. سوار شدند بر مترو بسیار بغرنج آور است چرا که دختران و پسران جوان، پیر مردهای علیل و پیرزنهای افلیج اشک ترا در می آورند آن هنگامی که دست در جیب خود می بری تا خریدی کوچکی انجام دهی و متوجه می شوی که جیب خودت خالی تر است. بساط دختران جوان و دوره گردی پیر زنها را کسی محکوم نکرد راستی چرا زنانی که برای امرار معاش چهار چرخ بدست در سطح شهر زباله جمع اوری می کنند را دولت محکوم نمی کند و آنها را رها کرده و هیچ اقدامی برای دستگیری زنان نمی کنند. نمی دانم از چه بنگارم و چگونه این حروفی که راه گلوی مرا مسدود کرده اند را به رقص تحریر وادار کنم.مردم چنان به جان هم تیغ کین می کشانند تا همنوعانشان در خانه های سبز و در های بسته به خواسته هایشان برسند فریاد واگذاری و تقسیم اراضی و برج های آنچنانی و زد و بند ها و گاو بازی ها مرا گیج کرده است . دستور جدید این است که مردم شجاع افراد مجرم را به دولت معرفی کنند. در حالی که افراد مجرم در قانون گذاری برای همین مردم شجاع قوانین خفه کردن سخن در گلو را اجرا می کنند آنان که توانمند هستند برای حفظ دین و نمازهای یومیه و نافله و ادای فرائض دینی به کانادا و آمریکا می روند و آنانی که می خواهند شجاعت به خرج دهند کارت یارانه اشان را در دستگاه مسدود می نمایند. 

قطع درختان برای چاپ کاغذ و نوشتن  جرائم متخلفین و سلطانها پرونده های پرونده های قطوری بوجود آورده و دست آخر جای درختان شهرکها و برج های نیاوران بوجود می آید و مالک اوراق می شود جناب متخلس ب ز یا ز م و ما می مانیم و بغض نهفته در گلو.

نمی دانم از مردانی بنگارم که به سایت های شرط بندی رو اورده اند یا با دیگارد دخترانی می شوند که بلااجبار همین بادیگاردها روسری را دور گردن انداختن . شاید سری به اینستا بزنم و عکس های از ما بهتران را ببینم که با غلیظ ترین ارایش ها و زننده ترین لباسها اسطوره گشته اند و دلسوزی های مادرانه برای دختران بد حجاب می نمایم . حتما ایران یک بوم و چند هوا گشته است و باز من خواهم نگاشت

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

روزی از این دیار خواهم رفت

با پای شکسته دلی پر درد خواهم رفت

غل های کین که،  برپاهایم بستی

توان رفتن زمن گرفت و من شتابان خواهم رفت

گیسوانم در باد پریشان، قلبم لرزان

دستانی یخ زده، در زوزه کشان باد خواهم رفت

میروم و باز تو ندیدی رفتن و جان کندم را

تابوت کشان بر لب بام آزادی خواهم رفت

من زغم نوشتم و تو غمی در دل نداشتی

با چشمان انتظار و اشکباران خواهم رفت

دربهارانِ سبز زندگیم که پر زغم بود

زمستان یخبندان و خواب خوش تو، خواهم رفت

رفتنم در وجودت آهی نساخت چون تو نخواستی

من با یه دنیا آه و حسرت زین جهان خواهم رفت

زبانم سرخ بود لیک ذاتش سرخیس

زبان سرخ توانی داد و باز یادم آمد که من خواهم رفت

میروم شاید کوچه های پر زغم صدایم شود

با صدای حزن آلود و چهره ای بارنگ کهولت خواهم رفت

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

بیا به من سر بزن

 

 بیا به اشعار بی جان در دفترم سربزن

شعرهایم بزم عشق گرفتند بیا دربزن

هوار و داد و بید در برگه ها برپا شده

بیا اینجا رنگ عشق بر بی رنگی بزن

ببین الفبا چگونه ماتم عشق گرفتند

برای عشق های بی هوا بانگ آزادی بزن

بخوان شعرهای بی بند و قافیه

بیا اینجا و قلب شکسته را بند بزن

من ز آزادی کلمات در هنجارم

بیا و هنجاری بر آزادی دل بزن

اینان که دم می زنند و می سرایندزغم

تو هم  اینجا حقیقت را به دروغ بند بزن

 

 بیا به اشعار بی جان در دفترم سربزن

شعرهایم بزم عشق گرفتند بیا دربزن

هوار و داد و بید در برگه ها برپا شده

بیا اینجا رنگ عشق بر بی رنگی بزن

ببین الفبا چگونه ماتم عشق گرفتند

برای عشق های بی هوا بانگ آزادی بزن

بخوان شعرهای بی بند و قافیه

بیا اینجا و قلب شکسته را بند بزن

من ز آزادی کلمات در هنجارم

بیا و هنجاری بر آزادی دل بزن

اینان که دم می زنند و می سرایندزغم

تو هم  اینجا حقیقت را به دروغ بند بزن

 

 بیا به اشعار بی جان در دفترم سربزن

شعرهایم بزم عشق گرفتند بیا دربزن

هوار و داد و بید در برگه ها برپا شده

بیا اینجا رنگ عشق بر بی رنگی بزن

ببین الفبا چگونه ماتم عشق گرفتند

برای عشق های بی هوا بانگ آزادی بزن

بخوان شعرهای بی بند و قافیه

بیا اینجا و قلب شکسته را بند بزن

من ز آزادی کلمات در هنجارم

بیا و هنجاری بر آزادی دل بزن

اینان که دم می زنند و می سرایندزغم

تو هم  اینجا حقیقت را به دروغ بند بزن

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

افکار دهه چهل

من یک زن ایرانی دهه چهل هستم. افکارم هنوز یاد دلاوران را میپروراندو
نوشتارم گر بنظر ت تند است ،
تندی ان ، از ناملایمتی تندی کردار زیاده خواهان است .
پوراکرمی ها  از گرمای جنوب به تنگ نیامده اند از   کرکس ها و لاشخورهایی که پرستوهاساختند و در قفس خفه نمودند، فریاد می زنند .
زنده به گور کردن هر  کشور به دست سران و مسئولین رده بالای کشوری بسیار دردناک است .ایران از دیر باز مهد کشور گشایان بوده است . پادشاهان برای رسیدن به آرمانهای پوچ و فانی خود،قطعه قطعه خاک پرگهر ایران را به تاراج دادند ،یکی بخارا و سمرقند را به خال لبی بخشید ،یکی قرارداد ترکمن چای را به فنا داد و یکی ویکی ویکی و وسعت  ایران روز به روز همچون پارچه نامرغوب آب رفته و کوچکترشد .عدم علم و آگاهی، مدام زنان را به فرنگ می فرستاندن یا زنان فرنگی را به ایران می آوردند تا مدل های لباس و موی سر و آرایش را بر سر زن ایرانی هوار کنند .آدمیت غیرت و مردانگی زنده بود.باز هم مردان را مقصر می دانم که هر بلائی بر سر زنها بیاید مردان مقصر هستند . مردان زنان را وادار به آرایش و بزک و دوزک می کنند ،این روزها مردان زن دماغ عملی و شکم فرو رفته و گونه برجسته می خواهند ،این روزها کجا و ان روزها کجا ..
هنرپیشه ها هر روز با اب رفتن جامع هایشان دل کارگردان ها را شاد می کنند و فروش فیلمشان از خروار خروار گیسو هنرپیشه و مدل آرایش ش بالا می رود.
این خواسته مردان را از دوران دفاع مقدس و حریم نوامیس دور ساخت ،جوانان ایرانی جنگیدن و جان دادن تا وجبی از خاک ایران را به دشمن ندهند و دست نامحرمی به زن ایرانی نرسد . وای که امروز کرکس های لاشخور ،خزر را به تاراج دادند ،بانکهای فرنگیان را غنی ساختند،سیستان و بلوچستان را به خاک سیاه نشاندند ،رودها را دیروز خشکانند و فردای آنروز سیل و زلزله ساختند ، ماهیان دریا را به تاراج گذاشتند و خاک این سرزمین را به توبره کشیدند ......
این لاشخورهای کرکس منش سیر نگشتند ویلا و قصر و کوهکنی و شهرک سازی و شمش طلا و برندهای آنچنانی، صفت حیوانیشان را قوی تر نمود و با حمله به نوامس هموطن خود اینبار نام پرستو را بر زن ایرانی نقش بستند .وای برشما که از هیچ اقدامی برای به اغما بردن این کشور دریغ نکردید . این زنان همان زنانی هستند که ده ها جوان کشته شدند تا یک عراقی به آنها نزدیک نشود و امروز شما لاشخورها با رسوایی تمام از بی حیائی خودتان فیلم و عکس ارسال می کنید و خود را فریب خورده در دام پرستو می نامید. لعنت و نفرین خداوند برکسانی باد که امروز نام و رسم خود را با تکیه بر آرمان انقلاب و اسلام بدست آوردند و بدون در نظر گرفتن آرمان های بنیان گذار این انقلاب ایران را مضحکه خاص و عام نمودند.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

یاد حسین

و باز تاریخ ورق خورد
و عالمی در عزا غوطه خورد 

امروز ه مردم مدرنیته ،دنیای پیشین را دنیای جهالت و نادانی میخوانند .دم از جهل مردمی می زنند که با نداشتن امکانات ،امکانات بوجود آوردند .
روزهای جهل و نادانی روزهایی بودند که امروز سرتیتر سخنان ما گشته است.
شاید یاد آوری خاطره های مختارها و عمارها و اباذر ها یا حق خواهی مسلم ها مارا هنوز درگیر خاطره سازی کوروش ها و مغلطه خوانی کمان آرش و گرز رستم و نوشته‌های گاندی و نیچه وووو
ما آموخته ایم ،یا واضع تر بگویم قبول کرده ایم که حروف الفبا را مسدود و مستور نماییم و برگهای تاریخ را با کلیک به گردش در بیاوریم .
بعد از قرنها گذشت از فاجعه کربلا فقط سیاه پوشی و نوحه سرایی ،یا کسب در آمد،اندوخته ایم، مکانی برای تردد بیافرینیم و عوارض های از عزا داری ...
کمی تامل نکردیم که عزا داری را با عزاداری اجین کنیم .حسرت خوردیم که فارابی و حافظ را بنام فلان کشور زدن یا ائمه بزرگوار در کشور ما نیستند .
اما نیاموختیم که مرامشان و رسم رشادتشان را چگونه سرلوحه زندگیمان نماییم .
امروز ما چه هستیم ،چکار خواهیم کرد برای نسلهای بعد از ما ،نوحه سرایی و عزاداری سالار شهیدان را چگونه به نسلهای بعدی آموزش می دهیم .
حروف الفبا زنده هستند ،با ما در گذر زمان در حال کنکاش هستند ،حروف الفبا را در مرداب غفلت به تعفن دعوت ننماییم .بلکه با نگارش زیبا بنگاریم که امروز ما چه چیزی از رشادتها و غیرت ها و گذشت ها و صبوری ها آموخته ایم .
بنگاریم که عزای حسین ،عزای مردانگی و جسارت و صداقت است .خود بنگاریم ،برگرفته ها را کنار بگذاریم و بنگاریم امروز ما مردمان مدرنیته در دنیای دهکده جهانی اینترنت چگونه میخواهیم از جان گذشت گی گذشته گان دنیایی دور از حماقت و جهل و نادانی و وجدان و انسانیت بسازیم .
برخیزیم از خواب جهالت افکار تاریخ گذری و بنگاریم چگونه راه حسین (ع )را ادامه خواهیم  داد.
یادمان باشد حسین (ع )درلباس مشکی و پرچم عزا و نوحه و شله زرد ختم نخواهد شد .یاد حسین(ع ) یاد مردانگی است. 
سالروز ایام عزاداری مرد ،رشادت ،راستی و صداقت و انسان یاور انسانیت برتمام انسانهای کره خاکی تسلیت باد.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

برگرفته ها

بزرگی می فرمود مواظب باشیم  برای دیگران برنامه نچینیم که خدا به نیتمان زودتر برنامه چیده است.
شاید خالی از لطف نباشد در این روزهای گرامی غم و اندوه ،روزهای لباس های مشکی و نوحه سرایی ،عزاداری و نذر و نزولات، از اهداف و برنامه های حسینی یاد نماییم .
حسین (ع )بدون برنامه ریزی و اهداف جنگ به نامه های پر از اندوه کوفیان لبیک گفت و عازم کربلا شد .حسین (ع )هدفی بجز احیای حقوق مظلوم نداشت .اما درکمال ناباوری ،دشمنان دوست نما ،برنامه های شومی برای آقا چیدند که تا آخر الزمان نقطه حریت را بالای سر خود به جای جغه پادشاهی گذاشتند.
بعد از 1400سال و اندی انگار  دوباره تاریخ به عقب ورق خورده و در کمال ناباوری ،با پیشرفت علم و دانش نقطه حریت بالا نشین گشته است و مردم خواص فراموش کرده اند از عوام به خواص رسیده اند. شاید فراموش نمودند ،که عوام پلکانی ساختند که خواص همچنان در سرگردانی نقطه حریت به رشد و تعالی برسند.
حسینی بودن و عشق به انسان ،نیازمند درک نقطه سرگردان است.
برنامه های حسینی با برنامه های خواص به اندازه همان پلکان صعود تنزل بوجود آورده است.
برنامه بچینیم برای سازندگی وبالندگی مرز و بوم ،برخلاف برنامه های مچ گیری و سرکوب نمودن همنوع خود ، این روزها نیاز به همان خواص کاریزما جهادی هستیم .
امروز در دنیای مدرنیته قصد بران دارم که عوام باشم و با عوام بودن ،کشوری خواص با سازندگی و برنددست گیری و برنامه های حسینی را سرلوحه دفتر مشق سازندگی بنامیم و بنماییم
یاحسین.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

صفحه تاریخ دوران جاهلیت و قرون وسطی و عدم علم و دانایی را ورق زدیم.
خاطره بازی زیبایی بود و یه یادش بخیر و یادتان هستند ،چه خواندیم و چه مردمان ساده ای بودند برایمان ماند؛دریغ که متوجه نشدیم ماساده پنداشتیم.
یادتان هست که از پیامبر ان شتر شیرده خواندند،یادتان هستند که گفتند از خداوند برامون غذا بیار، اب دریا خشکانده شد،یادتان هستند پیامبر کشتی عظیم ساخت ،یادتان هست خواندیم پیامبر در دل آتش زنده ماند،دختری بدون ازدواج دارای فرزند شد و غذایش آسمانی بود،یادتان هست برادران ،برادرشان را در چاه انداختن ،اما به خواست خدا عزیز مصر شد ،یادتان خواندیم پیامبری در دل ماهی زنده ماند و پسرک یتیمی ناجی مسلمانان و تجار مدینه گشت ،یادتان هست خواندیم پسر سیزده سال یاور پیامبر گشت و درب خیبر از جا درآورد .یادتان هست که جنازه پسرش را تیرباران کردند و خاندانش را به اسارت بردند و سر پسردیگرش بالای نی قرآن خواند.یادتان هست، یادمان هست که چه خواندیم و چه معجزات و برکاتی از عقایدشان بر عقاید مان برکت بوجود آورد .
یادتان هست دوران بی حجابی ،حجاب افتخار بود و زن محجبه حرمت داشت و محرم و عزای حسین در دل بی دینان، خوش لانه کرده بود.یادتان هست که حرمت محرم و صفر حرمت بود و باز یادتان هست که ما...
دریغا که یادمان رفته ما همان بنده دو دست و پا هستیم،با دوچشم بیناتر و عقلی فهیمتر و دنیایی مترقی .
اما نمیدانم چطور انسانیت به سلخه کشیده شده و چطور با عقاید خود اعتماد و باور های خود را نابود کردیم .
یادمان باشد خداوند همان خداوند قوم لوط و هود و یهود و مسیحی و اسلام پیامبر هست .
دست و پا و افکار مان همان انسانهای نخستین است .اما به کجا روی آورده ایم و چگونه از هر حرفی هزاران جمله نابخشودنی بوجود می آوریم .
دل شکستن مراممان گشته ،مچ گیری پیشینه شده و تمسخر و زیاده خواهی به اختلاس روح و جان و مال آدمی مبدل گشته است .اما تا مادامی که اعضا و جوارح ما همان اعضا و جوارح آدم و حوا می باشد ،انسانیت در نهاد ما بیداری می کند.یاد حسین را در این روزها با یادحسین اجین نماییم .نزولات و برکات را حسینی اجرا کنیم .با یاد حسین دوران علی (ع ).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

دیدمثبت

امروز من میخواهم یک قانون را بشکنم و نیمه خالی لیوان را نگاه کنم .دیدن نیمه پر لیوان مثبت گرایی را نشان نمی دهد که نیمه خالی آن منفی کرایی باشد .من میگویم نیمه پرلیوان که پرشده از هرجیزی که در افکار دیگران می گذرد و من نیمه خالی را به چالش می کشانم هرآنچه خودم با افکارو توانایی هایم در اختیار دارم آنرا ترسیم می کنم .نیمه خالی لیوان همان افکار و عقاید و ایده های سازنده من است که آنرا پر می کنم و کنار میز می گذارم تاعطش لبان سوزان دوستی را گوارا نماید.برگرفته از کتاب انسانیت که در دست چاپ دارم.

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

خیرین سلامت سلام

شاید روزهای سخت و کشتارهای دست جمعی ،مرگهای سایبری ،تهاجمات فرهنگی و اجتماعی و مشکلات مدید مالی و معنوی شاید فاصله ای بین قلبهای انسانهای سراسر دنیا بوجود آورده باشد ،شاید فشارها و جاه طلبی عده ای برای رسیدن به اهداف خودکامگی خود و قطع رابطه های سیاسی و اقتصادی؛ راه مهرورزی را به سنگلاخ ها کشانده باشد ووووو
اما همیشه قلبهایی هستند که با مهربانی اجین گشته اند ،قلبهایی که همیشه با دست نوازشگر خداوند به رقص مهربانی پایکوبی می نماید و راه مهرورزی را بسیار کوتاه و تسهیل نموده است .شاید افراد مهربانی در کنار هم جمع شده باشند (در سراسر دنیا )کشوری خودمختار و نوپا بوجود آورده اند که اتحاد و همبستگی زیبایی در این کشور وصف ناپذیر گشته است و محک شاید یکی از استانها و قطبهای سفید بخت این کشور طلایی رنگ ،آفتاب عالم تاب باشد که، شهروند این استان از سراسر دنیا گرد هم آمده اند تا بذر  آیین و ملزومات و مرسومات دوباره زیبا زیستن را در قلبهای هم استانی خود بکارند . این استان نورانی  برای اشعه پرنور آفتاب روز و مهتاب شبانگاهی خود خانه های مهرورزی را برای کودکان ناتوان از غده های مزاحم و لجباز بنا نموده است تا مادرانی که برای مبارزه با این لجاجت راههای دشواری را گذرانده اند در سایه سار این خانه ها به آرامش خیال سپر و زره مبارزه را برگرفته و برای نجات کودک دلبند خود لالایی مهربانی را از سر بخوانند .
محک اولین و آخرین موسسه مهرورزی نبوده و نخواهد ماند ،شاخ و برگهای این درخت تنومند ریشه ای به عظمت دستان پرتوان مردم هنرجوی ایران زمین تنیده است ،تا ریشه این غدد لجباز را ریشه کن نماید .
و امروز فاطمه پوراکرمی بعنوان خادم و عضو کوچک و کوچکترین برگ این درخت با زره و سپر  مدیریت موسسه خیریه بیمارستان ولی عصر (عج )خرمشهر و خبرنگار خیریه ریشه  خود را در دل مردمی مقاوم و صبور نتابیده است تا حامی کودکان و بیماران این مرز و بوم باشد و ازتمامی خیرین الخصوص بزرگان درخت پر ثمره محک دعوت بعمل می آورد تا در مراسمی خاص و عمومی دست مهربانی بر قلب کودکان پرتوان خرمشهر نشانده و تخت های بیمارستان ولی عصر را با عطر گلهای الوان ،جنوب تا شمال و مشرق تا مغرب را معطر نماید .
وعده گاه ما حضور گرم سراسری خیرین ایران زمین در بیمارستان ولی عصر (عج )خرمشهر.
به زودی میزبان قدوم عطرآگین شما خواهیم بود.
با تشکر فاطمه پوراکرمی خرمشهر

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

مصاحبه

http://www.ibna.ir/fa/doc/longint/279219/%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • فاطمه پوراکرمی