در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در سال 1395 برآن شدیم تا شروع به ترویج فرهنگ کتاب خوانی کنیم.
در همین راستا اقداماتی را با کمک دوستان و فرهیختگان خرمشهری انجام دادیم.
امروز نیز با کمک فضای مجازی سعی بر آن داریم تا با انتشار آثار به حفظ ارزشها کمک کنیم.

فاطمه پوراکرمی
فعال اجتماعی،کارشناس ارشد حقوق،فعال در عرصه اقتصاد

آخرین مطالب

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

فرارتنهایی

ین جدایی ها 
یا فراغ بینوایی ها 
مرا کشانده به بیابان
یا که چند روزی 
بشوم همنشین سنگلاخها 
درد دل گویان بهرباد و باران 
نسیمی نمی وزد از بیابان 
 دوری و هجر و فغان 
 سرگرفته از نو داغی روان 
ای رفیق روز تنهایی 
ای شفیق روز غمناکی 
ببار بر سیاهی گیسوانم 
بشور رنگ این تاریکی مژگانم
 همنشین باد و باران سنگ و گرداب 
 روزهای خوش رفته 
دل تنها 
زار و گریان 
صدایم گم شده در باد 
اشکم غرق شده درخاک 
قلبم در گردو غبار 
پنهان گشته در خار مغان 
اینجا دربیابان وفا 
حرفهایم دارند هزاران گوش صفا 
باد و هو هوهایش 
میبرند راز مرا 
میگذارند در گوش خفا 
نه کسی میبرد حرفهایم 
نه کسی می خندد به گریه هایم 
 پاهایم خسته از بی راهه 
 دستانم تنها در گردابه 
 و منم شاداب از تنهایی 
 در دلم گریان از رسوایی 
 رسوای شهر بودم در تکاپو 
 میجستم عشق را بهر هیاهو 
دربیابان سکوت فریاد دل تنگی 
می کند شاد دل زار یک رنگی 
اینجا نه ریا آمده نه حسادت خانه کرده 
فرش های بیابان زرحریری از شن های نرم 
بوسه می زنند بی ریا 
بر پاهای پرماجرای من 
 دستهایم دور گشتند با قلم 
در پی حرفی جدید با ماسه های بی رغیب 
نوازش من و این خاکها 
بوسه های پیاپی بادها 
گونه های سرخ آتشین 
تب کرده از داغی آفتاب 
شیرین و زیبا غروب دلنشین 
من ماندم و تنهایی مهتاب دلگیر 
رازها داشتیم باهم 
شب دراز قلندر نبود بیدار
 ستارها بدون ترس 
چشمک میزنند باهم 
برسر گیسوان پریشان من 
پاهایم غلطان بر خاک 
دامانم می چرخید در باد 
با زوزه باد رقصیدم 
بدون ترس خندیدم 
هلهله ها برپا بود 
مستی ناب من و مهتاب بود 
همنشین بی ریا 
رازدار پر صفا 
خواندم و ماندم و چرخیدم 
خوابیدم زیر نور آفتاب با وفا 
چتر شب عاشق بود 
نور روز شیدا 
و منم معشوقه ستاره ها 
بدون بهتان آدمها

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

ثبت روز عفاف

روز عفاف و حجاب نیز در روزهای تاریخ کشورمان به ثبت رسید .روزی مقدس که عده ای از بانوان با حجاب کامل و شاخه های گل های الوان در خیابانها در معرض عموم از بانوی محجبه و بانوی اول زمان خود ، یاد نمودند .در تمام مراسمات حضور سلیبریتی ها دلگرمی خاصی به مردم داده می شد .اما دریغ و صد افسوس که در این موضوع خاص باز هنرمندان که نامهای خاص برای خود القاب نمودند حضور نداشتند زیرا حجاب برای آنها و تکه شال الوانی است که کف سرشان را پوشانده است .تیپهای خاص ،ماشینهای لاکچرانی ،بادیگاردهای زنجیر بدست ،راننده کرواتی بنز نشین و هنرمند یقه چاک و لباده تنگ تمام باز نازک و کفشهای قرمز،ناخونهای کاشته شد و آرایش غلیظ خلیجی .در این مراسمات حضور ندارند ،چرا که حجاب از آن عوام است و هنرمندان سینما نشین و تئاتر باز و یونان پیوند زده و زایمان کانادایی خواص می باشند .ماشین حریم خصوصی نیست ،چرا که زنان ساده باید ساده نشین باشند و نورچشمی ها برای برپا نمودند نماز بالگرد سواری در آسمان های آمریکا را ترویج دهند و ماشین های لاکچرانی محلی برای دور دور و حریم عمومی تداخل با خصوصی شده .هرکس هنرمند ندیده ،تیپ خاصی را از بیرون آمدن از ماشین و ورود به پاساژهای لواسان و خریدهای میلیاردی کور کند چشم زنان چادر به دندان و دوان در موسسات خیریه.

زنان آتش زیر خاکستر گشتند، زنانی که رضا شاه نتوانست چادر از سرشان در بیاورد،زنانی که برای پیروزی انقلاب از مال و فرزند خود گذشت کردند و تمام دوران جنگ پا به پای مردان لباس رزم پوشیده و چادرها را به کمر بستند و اسلحه بدست از کیان کشور پاسداری نمودند.

زنان عوام زنانی هستند که بدون ریا کش چادر را محکم نموده و بدون حرکات موزون کمر را در سطل زباله نموده و برای کودکان خود امرار معاش نمودند.کاش این همایشات و یادواره ها راهکارهایی برای حفظ حجاب انسانیت داشت .انسانیتی بدون تبعیض ،انسانیتی که زنان را از مادر بودن جدا نسازد ،در حالی که زنان نیمی از جامعه بشری را تشکیل داده اند و با مهر مادری تحکیم خانواده را استوار نموده اند ؛بیشترین فشار و جبر روزگار را متحمل گشته اند ؛در حالی که دولت زنان را از هم تمیز نموده و عده ای خاص و مورد لطف و عنایت خود قرار داده است و پوشش خاص زنان خواص ایرانی زبانزده عالم گشته است .زنان غیور سنگر نشین و عوام زاده همچنان چادر به سر به دنبال ایجاد عدالت برای نسل های آینده هستند . کاش عدالت حجاب در قوانین ایران عملی گردد و حجاب و قوانین جمهوری اسلامی ایران برای تمام زنان بطور مساوی محق گردد .

فاطمه پوراکرمی

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

مطالبه گری

طالبگری از مطالعه گر نشعات می گیرد.

شاید این روزها دستان با لمس کردن کتاب و قلم مانوس نباشند .دیروز صدای دلخراش انگشت سبابه دل هر رهگذر را به درد آورده بود.فریادها و ضجه های انگشت سبابه بسیار دلخراش بود . نزدیکش رفتم و گرم صحبت شدیم ،انگار درد را فراموش کرد ،آرام قلمی را نزدیکش بردم و به آرامی چند سطر به رشته تحریر در آورد .کتاب دایره المعارف را نشانش دادم اشک ذوق از دیدگانش سرازیر شد و آرام ،آرام صفحه ها را ورق می زد . عطر خاص برگه های کتاب هوش از سرش برده بود .گوشیم  رنگ خورد تا خواستم جواب دهم باز سگرمه هایش را بهم ریخت و از من روی برگرداند و گفت وای از این رقیب بی رفیق.

آری این روزها آنقدر از انگشت سبابه کار کشیده ایم ،آنقدر مطالبگری بدون مطالب جویی به رشته تحریر در آمد که به جای تسهیل و القلم مسهل و القلم شدیم .

دوری جستن از فرهنگ کتابخوانی فرهنگ جهل پروری و جهل جویی را پرورش دادیم . هرچیز که گران شد فریاد برآورده شد اما صفهای طویلی برای کسب اجناس گران بوجود آمد.  مدیر و مسئول و کارگر در صف شکر و گوشت و دلار باهم انیس شدند . کاغذ هم گران شد و برای برگه کپی همه نگران شدند اما یادشان رفته بود که گرانی کاغذ ،گرانی کتاب راهم در بر دارد .اما کسی برای گران شدن کاغذ صف نکشید .پیتزا چند برابر شد و زخم معده به اوج رسید اما نتوانست با غذای روح زخم مغز را علاج نماید .چون کتابخوانی الکترونیک با دوسطر او را علامه دهر نموده و مطالبگر ی سودجویانه را سرلوحه اعمال سیاسی فرهنگی قرارداده شد .

امروز واجب دانستم دست نیاز بسوی بازوان و یاوران و مروجان کتابخوانی دراز نموده تا بتوانیم شهری خلاق با اصول صحیح ترویج فرهنگ کتابخوانی در کنار هنر ،هنرمندان بسازیم .شهری که در سکوت هیاهوی مدیریتی در خفقان سیلاب منیت گم گشته در جناح بازی و باند پروری غوطه ور گشته است.

باسپاس فاطمه پوراکرمی

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

مشکلات خرمشهر


مشکلات عمده خرمشهر نشا ت گرفته از استاد بگم بگم ،مثل ورقهای پاسور مدام حکم به یک شکل خاص تغییر پیدا می کند و برگرفته از تار موی مونثان عوام است که دنیا را متزلزل می نماید و سلیبریتی خواص خدمت از گیسو در دست باد می دهند.

مشکل خرمشهر از دکل و دکه و گپر نشینی به مضیف پروری گذشته ،مشکل خرمشهر حضور اعضا خانواده خواص در شهر نیست ،چراکه حضور خانواده خواص دردی از این عوام نکاهید .مشکل خرمشهر حضور کارهای بلقوه فرهنگی و اجتماعی به نورچشمی ها و خبرنامه نویسان خاص نیست .مشکل خرمشهر گرد آوری کارگران و مسئولان آچار فرانسه از این سو به ان سو نیست ،نصب بنرهای خاص به علت نزدیکی به بقچه های خاص کاسته گشته ،اما پرتاب قندان و پل صراط قهر بشردوستانه هیت مبارزان علیه سگهای ولگرد و آشتی برادرانه و شب نشینی های دوبانده همچنان در دست پدرخوانده ها در حال چرخش است تا حضور انگشتر نماها را به گردونه اضافه نماید.

مشکل خرمشهر تغییر پوشش و بزرگ کردن مدرکها و کوچک شدن بلوارها و علم شدن قلیان خانه ها و ساخت کاخ های سفید در پوشش ارتقا فرهنگ و قطب اقتصاد ،پر کردن جیب موسسات خاص اقوامی و سرکوفت زدن به بی سوادان تحصیل کرده بدون رانت .

کمی از خواب مدیریت بیدار شدن و پرده ظهر گاهی شب زنده داری جلسات ما همه باهم هستیم را کنار بگذارید و به گفته های مادر بزرگان گوش فرا داده .بقول ننه جنوبی ها مو کاری تو کاری تا بگذرد روزگاری.

شما نابودی کردید روزگار خرمشهر و اروند و قطب اقتصاد ایران .

این شهر شمارا خواص نمود و با منم زدن ها از دین این شهر خارج نمی شود مردانی که برای ماندن زمین و زمان را به وصل می نمایند . کاش می دانستند وصله نابجا چشم خودشان را کور خواهد نمود.

فاطمه پوراکرمی در حزن شهر داغ دارم

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺اقرا بسم ربک الذی خلق 🌺🌺

ن والقلم و مایسطرون🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌🖌

بنام خالق اقرا و بنام آفرینش ن والقلم📗📘📓

و انسان با این دوکلمه حیات را حق ملزم میداند قبل از مموت

ابتدا با درایت خواندیم و با عشق نگاشتیم . همیشه خوانندگان نگارنده گان بحق زیبایی خالق هستند.

نگارنده تکمیل کننده زیبایی مخلوق در کره خاکی می باشد.

آنکه قلم راسخ را از نی شکوه گر در دست گرفت شکوه را با عشق ،عشق را با صفا ؛صفا را با مهربانی و مهربانی را با عقلانیت به رشته تحریر در خواهد آورد. چه خوانندگان و نگارنده گانی که با عشق جان خود را در سکوت مطلق و مرگ تدریجی تقدیم به قلم نمودند تا قلم همیشه پاینده بماند .

بنگار ،نگارنده آنچه که خالق یکتا بر تمام قلم ها تقدیر نموده است .و نگارش با عشق ،همان خلق نطفه در نهان مادر است .

بنگار و این نطفه کوچک را پرورش بده تا ثبات انسانیت را به حقانیت برساند. 🖋🖋

روزها می گذرند و میروند، در حالی که هر روز ،روز قلم است ،چرا که ؛تو نگارنده زیبا نقش ،با زیبایی و عشق هر روز ،اقرا و ن قلم  را می آفریند.

بنگار مهربان و بنگار بانو ،شما در کنار هم نسل ها را به رقص طبیعت تقدیم نمودید و با نگارش چرخه انسانیت را هدایت نمودید.🖋🖋🖋

بنگار بانو با دستان به ظاهر ضعیف ،لیک توانمند با رویایی بنام انسانیت .بنگار ،نگارنده روزهای راستی و عشق و دروغ و ریا و مهربانی و جاه طلبی بنگار ،بنگار بنام خالق بی همتا.

تقدیم به تمام قلم چرخان روزگار .🖋🖋🖋

با احترام فاطمه پوراکرمی🌧💦💦💦💦💦💦💦💦

  • فاطمه پوراکرمی
  • ۰
  • ۰

واسته های مردم را پوراکرمی می نگارد شاید خواسته شود🖋🖋🖋

از امروز می خواهم برای دل خودم زندگی کنم .چاق باشم یا لاغر دنیا می گذرد ، قانع باشم یا شاکی ،روزگار همین است حجاب بزنم هنرمندان بی حجابی را به راحتی ترویج می دهند. بنگارم یا سکوت کنم شهر بر روال خود می چرخد .سعدی و حافظ افلاطون و سقراط  وووووآنقدر نگاشتن که فقط دوخط بردنیا ماند: اگر ان ترک تبریزی بدست ارد دل مارا به خال هندوش دهم سمرقند و بخارا را ،که بخشیده شد خزر و کارون ووووو میخواهم شاد باشم و ساده بیندیشم هرچه بنگارم مسئول همان مسئول است و معارفه و انتساب و اکتساب مورثی گشته است . تلاش نمی کنم چون ژن ما دمده شده و ژن برتر در دنیا حکومت می کند. میخواهم قانع باشم ،مطالبگری و هیهات عادی شده میخ فولادی برسنگ گران اثر ناپذیر است ،ورود غیر بومی ،حضور بی خیالان، دعوای قندان و محل سکونت و قهر آن مدیر زخم ترکشها را التیام نمیبخشد ، میخواهم شاد باشم شاید مانند مدیران سر در برف کنم ، سگان ولگرد ،چالهای بی وجود ، سرقتهای متوالی که ماموران می گویند سرقت عادی شده ...رفتن به باجه های دادگاه و هزینه های گزاف دادرسی و آزاد گشتن سارقین و مجرمین . می خواهم برای خودم مانند حقوق نجومی ها سر در لاک خود برده و بلعکس آنها با سیلی صورتم را سرخ کنم وته مانده  آشغال  گوشت کشورهای ملحد را بخورم ، می خواهم شاد و سرزنده زندگی کنم ،ورزش کنم و هر روز از این اداره به آن اداره برای اقساط قبض های برق و آب و گاز پیاده روی کنم .

میخواهم به دوران ماقبل تاریخ بیندیشم ،آن دوران مردم تلاش می کردند چگونه شکمهایشان را سیر کنند،دوران بعداز تاریخ مردم آموختن چگونه سفره های دیگران را خالی کنند و الان دوران دنیای مجازی مردم تلاش می کنند چگونه ریشه همدیگر را بخشکانند و خودشان بر دنیا تسلط کنند .

اما من از امروز می خواهم شاد باشم و برای خودم زندگی کنم .مارای دادیم و از مسئولین و منتخبین آموختیم که باید فقط بفکر جیب خودمان باشیم سرمان را به اموال خودمان گرم کنیم .اموال ما هم همین شام امشب و چای شیرین فردا است . نه کوه کنی بلد هستیم و نه سلطان شدن ،این روزها هم یا دفتر روزنامه ها بسته شده یا برای پاک کردن شیشه مصرف می شوند .دستهایم را چرب نمیکنم تا با روزنامه پاک کنم .میخواهم آرام در گوشه ای بنشینم و به جنگهای سایبری ،سرقت های رایانه ای ،جرم های الکترونیکی و کپی برداری های تبریک و تسلیت ها نظاره گر باشم . می خواهم برای زندگی فراموش شده زنده ها زندگی کنمll

  • فاطمه پوراکرمی