عشق ضعیفه
بادی بر غبغب دستی بر شارب ابروبالا این ضعیفه چه ساده زود گرددعاشق بی پروا
این ضعیفه ساده و بر هیبت تو عاشق
دل برده ای با ترفند و زبان بازی
این ضعیفه یک دل دارد و یک دلبر
باحکم چهارزوج حلال و هزار محرم
زن طلا س زیور نخواهد بهر عشق
این ضعیفه قربان صدقه روح ماهت
ضعیفه ز کارخانه و طبخ و جارو نمرده
در هوس بازی خطی ارسال ،شدم گرفتار
ضعیفه گیسو بکنده شویم اسیر امنیه
اوضاع و احوال جهان بر دل ضعف ضعیفه کوچه ها مشروطه چیان نارنج عشقش له نموده
نارنجهای عشق از شاخه هاجدا چروکیده
دل ضعیفه به شیشه عطر یادرگاری خوش
در عشق تو مادیان یاغی و طغیان گری شده توپ و تشر پدر رام کننده ضعیفه تنها نشده
گویند دخت بلوغاتی دل قرص می خواهد دل بی صاحب تو چند بلوغاتی قرص می خواند
شنیده بودی دل بی صاحب نخ کش و چروکیده
ضعیفه برای وصال تو دارچین شله نویسد
ضعیفه را از فراقت ابرو پاچه بزی می خوانند دیار دگر چند ابرو نخی در بغلت خوابیدند
ضعیفه به عشقت دیده را بهر دلبر روشنی
نیک بازوان زنان را ضعیفه می خوانند