در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در کافه کتاب،چند جرعه آرامش مهمان ما باشید.

وظیفه ما ارتقاء کیفیت برای شما شهروندان عزیز خرمشهری میباشد.

در سال 1395 برآن شدیم تا شروع به ترویج فرهنگ کتاب خوانی کنیم.
در همین راستا اقداماتی را با کمک دوستان و فرهیختگان خرمشهری انجام دادیم.
امروز نیز با کمک فضای مجازی سعی بر آن داریم تا با انتشار آثار به حفظ ارزشها کمک کنیم.

فاطمه پوراکرمی
فعال اجتماعی،کارشناس ارشد حقوق،فعال در عرصه اقتصاد

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

اینجا خرمشهر است با تیمم وارد شوید

عجب دنیای عجیبی گشته هرچه روز به روز به اکتشافات افزوده می شود ناتوانی ها قد علم می کنند و مانند موریانه بر اندام این شهر رخنه می کنند موریانه مرگ تدریجی و خاموش را حامل است موریانه این موجود زشت و کوچک همه چیز خوار است کاغذ؛ کمد؛ دیوار ؛ موزایک ؛ اب؛ باد ؛هوا را می خورد و می بلعد و پیش می رود؛ اما خیلی با کلاس است ؛ فاصلابها را نمی خورد ؛ از اب شور هم خوشش نمی آید؛ ریز گرد و گرد و غبار هم نمی خورد؛تازه این موریانه با کلاس بی عدالتی و بی انصافی هم نمی خورد و می خورد آنچه خون دل بچه های شهرم و نمی خورد آنچه ظلم گشته است بر شهرم.

امروز می گویم با تیمم وارد شوید زیرا باز هم هفتاد و پنج پرستوی  عاشق بال های خشک شده شان را بسوی خرمشهر باز نمودند و این بار با تیمم به استقبال شان خواهیم رفت .هنوز صدای مارش جنگ و صدای پوتین های پرستوها در گوشها طنین افکن است اما عادت کردیم و چقدر زیبا عادت کردیم به تسلیت به درد به آوار به سقوط و گل نشستن کشتی ها به زلزله به کانکسهای لرزان در سرما و سوزان در گرما ؛ما عادت کردیم به هوای آلوده و عادت کردیم در بی آبی تیمم کنیم و چقدر زود عادت کردیم و چه بد که خیلی زود عادت می کنیم ؛ دردناک تر از همه اینکه تاب دیدن رقص پیرزنی امانمان را می برد و شیطنت دختری امنیت  کشوری را مختل می کند و همچنان به سوختن مزارعه و گامیشها عادت کردیم .نخلهایمان بعد از سالها هنوز بی سر علم هستند و رودخانه و اقتدار ایران خشکیده و ما عادت کردیم .

دوباره اول مهر و باز گشایی مدارس و ورود کلاس اولی ها به مدرسه آنها هم باید عادت کنند به هوای گرم کلاس بدون کولر مدرسه بدون اب سردکن؛وصبح های بدون صبحانه .و ما عادت کردیم که خرمشهر برای ما آخر خط و برای مدیران پروازی تازه اول راه است روی سخنم با تو مدیر گرانقدر است که فرزندت اول مهر عادت به گرمای خرمشهر و بی آبی و بی برقی ندارد و در بهترین مدرسه با بالاترین شهریه بهترین سرویس در حال تردد است .ما عادت داریم مقایسه کنیم دختر مدیر با در آمد نفت دختر خرمشهر در بهترین رفا و دختر خرمشهر با اهدا شط و برق و نفت و گاز بدترین امکانات تحصیلی و اینجا خرمشهری است که همه نسبت به ان ارق خاصی دارند و برای آبادانی خرمشهر از خانه و زندگی و محل کار خود گذشته و در این هوای گرم مشغول به خدمت هستند .ما عادت داریم که احترام به چنین مدیران دلسوز بگذاریم .اینجا خرمشهر است که مردمش فراموش شده هستند و تنها پرستوهای عاشق بعد از شناسایی دوباره با بال های خشکیده بدون توقع پست و مقام با تیمم به خرمشهر سر می زنند . 

آرام گام بردارید اینجا اب نیست لباسهایتان خاکی می شود ؛آرام گام بردارید شما طاقت کفش بدون واکس ندارید ؛ آرام بیایید شما تاب ماشین بدون کولر ندارید و ما همچنان عادت داریم که برای بی آبی شهرمان هم جوک بسازند و برایمان آب معدنی صدقه دهند و همچنان عادت کنیم به جیره بندی .اما اینجا خرمشهر است ما عادت داریم به بزرگی و بخشندگی مردانگی و صلابت ما عادت داریم به بزرگی ما بزرگیم همچون رودهای اروند ما عادت داریم نان بده باشیم و دیگران از ثروت ما غنی شوند ما عادت داریم و داریم و داریم؛ خدای بزرگ را،،،،

  • ۹۷/۰۵/۳۱
  • فاطمه پوراکرمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی